شبی حضرت عمر (رض) همراه با حضرت ابن عباس (رض) به قدم زدن برآمدند، تا از اوضاع مردم خبر شوند (چنانکه این عادت ایشان بود که هرشب به خاطر خبر شدن اوضاع و وضعیت مردم بیرون می شدند) از یک منطقه ای که در آن فقرا زندگی می کردند عبور می کرد، از یک خانه ای کوچک گفتگوی (مادر و دختری) را شنید که مادر به دخترمیگوید: شیری که به بازار فروختی خیلی کم است باید در شیر آب بیاندازی زیرا هنگامی که من (مادرآن دختر) جوان بودم  و شیر می فروختم چنین کار را میکردم تا اینکه پول بیشتری به دست بیاور...

روی ادامه ی مطلب کلیک کنید..